به اطلاع هموندان عزیز می رسانم که استاد پرویز شفا- از مترجمین و
نویسندگان پیش کسوت سینمایی- در اقدامی سخاوتمندانه حقوق بازنشر الکترونیکی
تمام آثارشان(به جز دو عنوان) را به باشگاه هدیه کردند. ضمن سپاس
گزاری و آرزوی طول عمر و سلامتی روافزون از ایشان اعلام می کنم؛ به زودی
نسخه الکترونیکی کتاب ها تهیه شده و در اختیار اعضای باشگاه قرار خواهد
گرفت. پرویز شفا، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه.
متولد مشهد پس از پایان دبیرستان به ایالات متحده رفت و به تحصیل در زمینه سینما
پرداخت. پس از تکمیل مطالعات خود در دانشگاه سن فرانسیسکو به ایران بازگشت و
در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران شروع به تدریس نمود. هم زمان شروع به
نوشتن و ترجمه مقالات متعدد در مجلات سینمایی مختلف کرد. از استاد پرویز
شفا تاکنون مقالات بی شمار و چندین کتاب منتشر شده است. زنده باد مکزیک (فیلمنامه) 1353 فصلی در سینما، 1355 سینمای زمان (فصلی در سینما 2)، 1355 سینما، سلاح تئوریک، 1358 استعمار و ضد استعمار در سینما، 1358 سینمای سوم (سینمای چریکی)، 1359 فاشیزم در سینما، 1362 سینمای آفریقا، 1363 سرگیجه/دن اویلر (ترجمه)، 1388 امریکای الیور استون: سینما، تاریخ، و مناظره/رابرت برنت تاپلین (ترجمه)، 1389 جنگ نیرویی که به ما معنا می دهد/ کریس هجز (ترجمه)، 1389
کریس هِجِز پانزده سال خبرنگارِ خارجی بود. سالِ 1990 به هیأت تحریریۀ
روزنامۀ نیویورک تایمز پیوست. پیش از آن، برایِ روزنامههایِ معروف (از
جمله “دالاس مورنینگ نیوز” و“کریسچن ساینس مانیتور”) و ایستگاهِ رادیویی
سراسری و مهمِ “نَشنال پابلیک رادیو” کار کرده بود. هِجِز فارغالتحصیلِ رشتۀ ادبیاتِ انگلیسی از دانشگاهِ “کُلگیت” است و از دانشگاهِ “هاروارد” در رشتۀ الهیات فوقِ لیسانس گرفته. او یکی از اعضایِ گروهِ روزنامهنگارانِ نیویورک تایمز بود که در سالِ
2002، برایِ تهیۀ در زمینۀ بررسیِ تروریسمِ جهانی، برندۀ جایزۀ پولیتزر شد و
نیز جایزۀ سازمانِ عفوِ بینالملل را برایِ روزنامهنگاری در زمینۀ حقوقِ
بشر در همان سال دریافت کرد.
هِجِز اکنون در شهرِ نیویورک زندگی میکند و دانشیارِ رشتۀ روزنامهنگاری در دانشگاهِ نیویورک است.
از آنجا که مدتی از داغ شدنِ خبرِ حملۀ اسرائیل به ایران
میگذرد و بهنظر میرسد تبِ جنگ فعلاً تا اندازهای فروکش کرده است (نه
اینکه کاملاً صد در صد از بین رفته باشد)،
بد نیست به جنبههایِ دیگرِ جنگ نظری معقولانه بیندازیم و اندکی هم به
مردمِ بیگناهی بیندیشیم که در این میان، برایِ کسبِ قدرتِ دولتمردان و
قلدرانِ سیاسیِ بینالمللی، جانِ هزاران تن از آنان فدا و فنا میشود. پیش
از این [در مقالۀ چرا جنگ با ایران و در خاورمیانه برایِ سلامتِ آیندۀ جهان ضروری است؟]،
به موضوعِ جنگِ اسرائیل و آمریکا علیهِ ایران پرداختهایم و از نتایجِ
سودمندی که چنین جنگی ممکن است بههمراه داشته باشد سخن گفتهایم؛ اگرچه
چنین سخنانی بهظاهر، جنبۀ تصوری دارد؛ تصورِ اینکه حکومتهایِ سه کشوری
که درحالِ مکیدنِ خونِ مردمانِ بیگناهِ خود هستند، سرنگون و منهدم شوند.
اکنون، با ارائۀ آمار و ارقام، به این موضوع میپردازیم.More
برایِ پرندۀ در قفس برایِ ماهی در تُنگ برایِ رفیقِ زندانی ام برایِ اندیشه هایش برایِ گُلهایِ پَرپَرشده برایِ سبزههای لگدمال شده و برایِ بدنهایِ شکنجه شده نامِ تو را فریاد میزنم: «آزادی!»
برایِ دندانهایِ به هم فشرده برایِ خشمِ سرکوب شده برایِ بُغضِ درگلو خفه شده برایِ صداهایی که دیگر نمیخوانند برایِ بوسۀ پنهانی برایِ شعرهایِ سانسورشده برایِ جوانانِ تبعیدی و برایِ نامهایِ ممنوع شده نامِ تو را فریاد می زنم: «آزادی!»
نامِ تو را با هر نامِ دیگری بر زبان میآورم نامِ حقیقیِ تو را... نامِ تو را بر زبان میآورم، هنگامِ تاریکی تا هیچ کس نتواند ببیندم نامت را مینویسم رویِ دیوارهایِ شهرم نامت را مینویسم روی دیوارهایِ شهرم... نامِ حقیقیِ تو را نامِ تو و نامِ کسانی که از بر زبان راندنِ نامت می هَراسند... برایِ اندیشۀ آزاردیده برایِ ضربههایِ فرودآمده بر گوشت و استخوان برای کسانی که مقاومت نمی کنند برایِ کسانی که روی پنهان میکنند زیراکه از تو وحشت دارند برایِ چشمهایِ پیوسته مُراقبشان تا چه گونه بر تو یورش آوَرَند و برایِ جوانانی که به قتل میرسانند نامِ تو را فریاد میزنم: «آزادی!»
برایِ سرزمینهای تجاوزشده برایِ شکست خوردگان برایِ استثمارشدگان برایِ کسانی که بر چوبه هایِ دار، به آتش کشیده شدند برای آنان که به خطا، محکوم شدند و برایِ قهرمانِ از پای درآمده نامِ تو را فریاد میزنم: «آزادی!»
*** این شعر در عنوانبندیِ پایانی فیلمِ «چه گوارا: جایی که هرگز او را تصور نمیکردید»، به زبانِ اسپانیایی خوانده میشود. این ترجمه از زیرنویس انگلیسی این فیلم به فارسی برگردانده شده است
Parviz Shafa, writer, scholar and university professor was born in Mashhad, Iran. After high school he went to the United States to study film. After completing his studies at San Francisco State University, he went back to Iran and started teaching film at the School of Dramatic Arts in Tehran. At the same time, he began writing and translating numerous articles in different film journals, which has continued to the present time. He has written and translated countless articles, and several books including: Viva Mexico, Cinema of the Time, Guerrilla Cinema, Cinema in Africa, Fascism in Cinema....His latest translation books are Alfred Hitchcock's Vertigo, War is a force that gives us meaning and: Oliver Stone's America.
Parviz Shafa lived in the San Francisco Bay Area until he passed away on August 22, 2017.
We will keep his Memory Alive.