Children of the Days - فرزندانِ زمانه


Eduardo Hughes Galeano (born September 3, 1940) is a Uruguayan journalist, writer and novelist. His best known works are Memoria del fuego (Memory of Fire Trilogy, 1986) and Las venas abiertas de América Latina (Open Veins of Latin America, 1971) which have been translated into twenty languages and transcend orthodox genres: combining fiction, journalism, political analysis, and history. The author himself has proclaimed his obsession as a writer saying, "I'm a writer obsessed with remembering, with remembering the past of America above all and above all that of Latin America, intimate land condemned to amnesia."

فرزندانِ زمانه
ادواردو گالئانو
ترجمه: پرویز شفا و ناصر زراعتی
-----------------------------------------------
 
و روزها گام برداشتن آغازیدند
و روزها ما را آفریدند
و بدین‌گونه بود که ما زاده شدیم:
فرزندانِ روزها
کاشفان
جُست‌وجوگرانِ زندگی.
«سِفرِ پیدایش»، به روایتِ «مایا»ها
--------------------------------------


اوّلِ ژانویه
امروز

امروز برایِ مایاها، یهودیان، عرب‌ها، چینی‌ها و بسیاری دیگر از جهانیان، نخستین روزِ سال نیست. این روز را روم ـ امپراتوریِ روم ـ برگُزیده و از سویِ واتیکان در شهرِ رُم، «روزِ مقدّس»ی اعلام شده است و گزافه‌گویی است بیانِ این حرف که تمامیِ بشریّت امروز را چون گُذار از یکی سال به سالِ بعد، جشن می‌گیرند.
امروز باید بپذیریم این را که گفته شده، زمان تا حدودی با ما مهربانانه رفتار می‌کند. زمان به ما مُسافرانِ در حالِ گُذر اجازه می‌دهد باور داشته باشیم که این روز ممکن بوده همان «نخستین روز» باشد و این فرصت را به ما می‌دهد تا بخواهیم امروز، رنگی باشیم در میانِ رنگارنگیِ یک بازارِ روز، در فضایِ باز؛ رنگی روشن و نشاط‌انگیز...
 ****
دوّمِ ژانویه
از آتش به آتش

در چنین روزی، در سالِ 1492، شهرِ غَرناطه همراه با اسپانیایِ مُسلمان سُقوط کرد.
پیروزیِ حکومتِ تفتیشِ عقاید [انکیزاسیون]: غَرناطه واپسین قَلمروِ اسپانیایِ مسلمان بود؛ آن‌جا که مسجدها، کلیساها و کنیسه‌ها می‌توانستند کنارِ یکدیگر، در صلح و صفا، به سر بَرَند.
طیِ همان سال، تسخیرِ آمریکا و دست‌اندازی به آن آغاز شد؛ در زمانی که هنوز آمریکا سرزمینی بود رمزآلود و بی نام و نشان.
و طیِ سالی که از پیِ آن آمد، لهیبِ آتش‌هایِ دوردست، همان شُعله‌ها که کتاب‌هایِ مُسلمانان و یهودیان را به آتش کشید، بومیانِ آمریکا را نیز در کامِ خود فُروبُرد.
آتش ـ یعنی تنها فرجامِ کلمات ـ در دوزخ پدیدار شده بود.
و روزها گام برداشتن آغازیدند
و روزها ما را آفریدند
و بدین‌گونه بود که ما زاده شدیم:
فرزندانِ روزها
کاشفان
جُست‌وجوگرانِ زندگی.
«سِفرِ پیدایش»، به روایتِ «مایا»ها
****
سوّمِ ژانویه
خاطرۀ پاها

... در سوّمین روزِ سالِ 47 پیش از میلادِ مسیح، معروف‌ترین کتابخانۀ دورانِ باستان به آتش کشیده شد.
پس از آن‌که لِژیون‌هایِ رومی به مصر یورش بُردند، در یکی از نبردهایِ ژولیوس سِزار علیهِ برادرِ کلئوپاترا، آتش بیش‌ترِ طومارهایِ پاپیروس را در کتابخانۀ اسکندریه، به کام خود فروبُرد.
دو هزار سال بعد، پس از آن‌که لِژیون‌هایِ آمریکایی در جهادِ جُرج بوش علیهِ دشمنِ خیالی، به عراق حمله کردند، بیش‌ترِ هزاران جلد کتابِ موجود در کتابخانۀ بغداد به خاکستر بَدَل شد.
در سراسرِ تاریخِ بشریّت، تنها یک مورد بوده که کتاب‌ها از شرِّ جنگ و حریق در امان بوده‌اند: «کتابخانۀ سیّار»! زاییدۀ اندیشه‌ای که به ذهنِ عبدالقاسم اسماعیل ـ وزیرِ اعظمِ ایران ـ در پایانِ سدۀ دهم خَُطور کرد.
آن مُسافرِ دوراندیش و خستگی‌ناپذیر کتابخانۀ خود را همراهِ خویش می‌بُرد. یک‌صد و هفتاد هزار جلد کتاب بر پشتِ چهارصد شتر، در کاروانی به درازایِ یک و نیم کیلومتر. شتران بر اساسِ حُروفِ سی و دوگانۀ الفبایِ زبانِ فارسی، دسته‌بندی شده بودند و کتاب‌هایِ مرتب فهرست‌شده را بر پشتِ خود حمل می‌کردند.


****
چهارمِ ژانویه
سرزمینی که جذب می‌کند

... در چنین روزی در سالِ 1643، ایزاک نیوتون به دنیا آمد.
نیوتون ـ تا جایی که می‌دانیم ـ هیچ‌گاه یاری نداشت؛ چه زن، چه مرد.
هَراسناک از پَلشتی‌ها و اَشباح، بی‌آن‌که هیچ‌کس به بِکارتِ او دست یازَد، از دنیا رفت.
این مردِ بیمناک امّا شَهامَتِ آن را داشت تا حرکاتِ اَجرامِ آسمانی را بررسی و آشکار کند.
ترکیبِ نور
سُرعتِ صوت
انتقالِ حرارت
و قانونِ جاذبه، نیرویِ مقاومت/ناپذیرِ جاذبۀ زمین، که پیوسته ما را فرامی‌خوانَد و با این کار، منشاء و سرنوشتِمان را به ما یادآوری می‌کند.


 ****
ششمِ ژانویه
سرزمینی که انتظار می‌کشد

در سالِ 2009، کشورِ ترکیّه حقِ شَهروندیِ پس‌گرفته‌شده از ناظم حکمت را به او بازگرداند و سرانجام پذیرفت که او محبوب‌ترین و در عینِ حال ریشخندشده‌ترین شاعرِ تُرک بوده است.
او نمی‌توانست از شنیدنِ این خبرِ خوش شادمان شود، زیرا پنجاه سال پیش از آن، در تبعیدگاهی که بیش‌ترین دورانِ زندگی‌اش را در آن گذراند، از دنیا رفته بود.
میهن چشم به راهش بود، ولی کتاب‌هایش ممنوعه اعلام شده بود و خودِ او نیز... شاعرِ تبعیدی آرزویِ بازگشت در دل داشت:
هنوز هم کارهایی دارم که باید انجام دهم
با ستارگان دیدار کردم، امّا نتوانستم بشُمارمشان
از چاه آب کشیدم، امّا نتوانستم آن را عَرضه کنم...
او هرگز بازنگشت.

**** 
هفتم ژانویه
نوۀ دختری

... سولداد نوۀ دختریِ رافائِل باررِت دوست داشت حرف‌هایِ پدربزرگِ خود را به یاد بیاوَرَد:
ـ اگر خوبی وجود ندارد، ناچاریم آن را ابداع کنیم!
رافائل شهروندِ پاراگوئه‌ای، انقلابیِ حرفه‌ایِ خودخواسته، بیش‌ترِ سال‌هایِ زندگی‌اش در وطن را در زندان گذراند و در تبعید، از دنیا رفت.
نوۀ دختریِ او در چنین روزی، در سالِ 1973، در برزیل، پیکرش با گلوله سوراخ سوراخ شد و به پدربزرگش پیوست.
آنسلمو، ملوانِ شورشی و از رهبرانِ انقلابی، او را لو داده بود.
واداده از شکست‌ها، به‌شدّت پشیمان از رؤیاها و آرمان‌ها، همۀ رفیقانِ خود را که علیهِ دیکتاتوریِ نظامیِ برزیل مبارزه می‌کردند، یکی پس از دیگری نام بُرد و آنان را روانۀ شکنجه‌گاه‌ها یا قتل‌گاه‌ها کرد.
آنسلمو، ملوانِ دریاها، مکانی را که سولداد در آن پنهان شده بود، لو داد و خود نیز در آن‌جا حضور یافت و آن‌گاه، رفت پیِ کارش.
تازه به فرودگاه رسیده بود که نخستین گلوله‌ها طنین‌انداز شد.

****

Oliver Stone's America

صحنه ای از نمایشنامه ی «اِما»

 
صحنه ای از نمایشنامه ی «اِما»

در باره ی اِما گُلدمَن، آنارشیست و فِمینیستِ مشهورِ روسی الاصلِ آمریکایی

هاوارد زین - مترجم: پرویز شفا - ناصر زراعتی

• دور و برتان را نگاه کنید، دوستانِ من! دور و برتان را نگاه کنید! چند هزار زن و مردِ کارگر امروز اینجا جمع شده اند... در میدانِ اسکوئر... آمده اند تا خشمِ خود را نسبت به نظام اعلام کنند؛ نظامی که هیچ شغلی در اختیارِ مردمِ آماده به کار نمیگذارَد! ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
پنج‌شنبه  ۱٨ اسفند ۱٣۹۰ -  ٨ مارس ۲۰۱۲

 صحنه ای از نمایشنامه ی «اِما»
[در باره ی اِما گُلدمَن، آنارشیست و فِمینیستِ مشهورِ روسی الاصلِ آمریکایی]
نوشته ی هاوارد زین
[تاریخدان و نویسنده ی آمریکایی]
ترجمه ی پرویز شفا ـ ناصر زراعتی
*
این نمایشنامه زیرِ چاپ است و به زودی از سویِ نشرِ «کتابِ ارزان» [استکهلم] و «خانه ی هنر و ادبیات» [گوتنبرگ] منتشر خواهد شد.
*
به مناسبتِ «روزِ زن»
پیشکش به زنان و مردانِ آزادیخواهِ ایران و جهان

سیاستِ خارجیِ آمریکا چگونه شکل داده می‌شود؟

 
سیاستِ خارجیِ آمریکا چگونه شکل داده می‌شود؟

کریس هِجِز - ترجمه: پرویز شفا و ناصر زراعتی

نبرد برایِ عدالت در خاورمیانه نبردِ خودِ ماست. این جریان نیز بخشی است از مبارزه‌ جهانی علیهِ سرمایه‌داران (که به «گروهِ یک در صد» مشهورند). این نبردی است برایِ برقراریِ عدالت، برای نشاندنِ «زیستن» به‌جایِ «مُردن»؛ نبردی است برایِ برقراریِ «ارتباطِ صلح‌جویانه» به‌جایِ «کُشتن». هدفِ این نبرد آفرینشِ «عشق» است به‌جایِ «نفرت» ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com شنبه  ۲۷ اسفند ۱٣۹۰ -  ۱۷ مارس ۲۰۱۲
توضیح:
این متنِ سخنرانیِ کریس هِجِز ـ روزنامه‌نگار و نویسند
ه‌ آمریکایی ـ است در گردهماییِ مُعترضان «زنان برای صلح» و دیگر گروه‌هایِ خواهانِ صلح و همبستگی، علیهِ ورودِ نخست‌وزیرِ اسرائیل به ایالاتِ متحده‌ آمریکا در همین روزهایِ اخیر، به‌منظورِ دیدار و مذاکره با رئیس‌جمهورِ این کشور (باراک اوباما).
زنان و مردانِ خواهان صلح گردِ هم آمدند تا با اشغالِ ساختمانِ «کُمیت
ه‌ روابطِ عمومیِ اسرائیل/ آمریکا»، فریادِ اعتراضِ خود را علیهِ جنگ با ایران،به گوشِ همگان برسانند



سیاستِ خارجیِ آمریکا چگونه شکل داده می‌شود؟

سیاستِ خارجیِ آمریکا چگونه شکل داده می‌شود؟

 

ترجمه: پرویز شفا و ناصر زراعتی


 شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۷ مارس ۲۰۱۲

توضیح:

این متنِ سخنرانیِ کریس هِجِز ـ روزنامه‌نگار و نویسندۀ آمریکایی ـ است در گردهماییِ مُعترضانۀ «زنان برای صلح» و دیگر گروه‌هایِ خواهانِ صلح و همبستگی، علیهِ ورودِ نخست‌وزیرِ اسرائیل به ایالاتِ متحدۀ آمریکا در همین روزهایِ اخیر، به‌منظورِ دیدار و مذاکره با رئیس‌جمهورِ این کشور (باراک اوباما).


Chris Hedges کتابخوانی - مقاله ای از کریس هجز


کتابخوانی - مقاله ای از کریس هجز 

2012/03/16

رادیو سپهر

این برنامه با همکاری خانه ادبیات و فرهنگ گوتنبرگ تهیه شده است.