بخشی از گزارش دوران دانشکدهی هنرهای دراماتیک،
در شمارهی چهارم مجلهی پدیدار (اسفند۹۶)؛
پرویز شفا / 4 مقاله
1.
2.
3.
4.
آنچه در بزرگداشت «پرویز شفا» گفته شد - ۵ دی ۱۳۹۶
به گزارش ایسنا، مراسم بزرگداشت و یادمانی برای پرویز شفا ـ مترجم، نویسنده، مدرس سینما و رئیس سابق دانشکده هنرهای دراماتیک تهران ـ که به علت بیماری در شهریورماه امسال (۱۳۹۶) درگذشت، عصر دوشنبه ۴ دیماه در دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر برگزار شد.
در این مراسم استادان و هنرمندانی چون محمد دهقانیار، شیرین برزگمهر،
هوشنگ گلمکانی، شهابالدین عادل و جهانگیر کوثری خاطرات و نکاتی را راجع به
ویژگیهای شخصیتی، تواناییها و وضعیت علمی شفا بیان کردند.
در ابتدا اسماعیل شفیعی ـ رئیس دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر ـ گفت:
ما باید یاد بزرگانمان را پاس بداریم و اکنون با جمع شدن در این مکان گویی
یک کلاس درس خواهیم داشت و این فقط یک بزرگداشت ساده نیست.
در ادامه حمید دهقانپور که از دانشجویان پرویز شفا بوده، با بیان این
نکته که «من به جهت آنکه از پرویز شفا چیزهایی زیادی آموختهام، خود را
مدیون او میدانم» گفت: از او آثار ارزشمند بسیاری به جا مانده است. زمانی
که در دانشگاه تدریس میکرد، تمام مدت حضورش در دانشکده در خدمت دانشجویان
بود و به آنها کمک میکرد و راهنمایشان بود.
سپس شیرین بزرگمهر به واسطه دوستی و آشنایی با همسر پرویز شفا
از زندگی شخصی او تعریف کرد و گفت: پرویز انسانی جدی بود و کم پیش میآمد
که لطیفهگو باشد. او مدتی فضای دانشکده را مدیریت و سپس مدت کوتاهی بعد از
انقلاب ایران را ترک کرد. با وجود بیماری شور فعالیت و آموزش همچنان در او
وجود داشت و ما لیاقت نگه داشتن او را از دست دادیم.
سپس هوشنگ گلمکانی درباره پرویز شفا گفت: متأسفم که مراسم
بزرگداشت ایشان اینقدر محقر برگزار میشود. اصلا در حد ایشان نیست. کاش این
برنامه را به یک نشست دوستانه تبدیل میکردیم تا یک برنامه رسمی. او یک
استاد ناشناخته بود. زیاد گفته میشود که ما از دانشگاه چیزی یاد
نگرفتهایم ولی همه ما با آقای شفا خاطراتی داریم. بسیار رسمی و جدی بود و
شخصیتی کاریزماتیک داشت و نوع خاصی از سینما را با ترجمههایش به ما
شناساند و چیزهایی را که به نظرش درست میآمد ترجمه کرد. در عین حال یک
نگاه تسخَرزن داشت و دو، سه بار هم خودم دچارش شدم ولی با این وجود دلپذیر
بود. ممکن است یک درس یا جمله خاص را نتوانیم بگوییم که از او یاد گرفتیم
اما او به ما در کلاسهایش تحلیل فیلم و دیدگاه یاد داد.
Review of Alfred Hitchcock's Vertigo
سایت منظوم: تحلیل و بررسی فیلم سرگیجه
پرویز شفا : منتقدان ایرانی در برابر فیلم «سرگیجه» عنان از کف میدهند و همگی تبدیل به شاعرانی دلسوخته میشوند. بسیاری از آنها در این 51 سال که از زمان ساخت فیلم گذشته ...بررسی فیلم سرگیجه
منتقدان ایرانی در برابر فیلم «سرگیجه» عنان از کف میدهند و همگی تبدیل به شاعرانی دلسوخته میشوند. بسیاری از آنها در این 51 سال که از زمان ساخت فیلم گذشته، چنان از این فیلم نوشتهو با آن زندگی کردهاند که کمتر نمونهای میتوان برای رقابت با آن سراغ گرفت. «سرگیجه» برای آنها نمونه کاملی از داستانی عاشقانه بود که «حسرت» و «گمگشتگی» و البته از دست رفتن گرانبهاترین تجربه بشری، عشق، را در خود داشت. به همین دلیل هم مثلا «پرویز دوایی»، که ابتدا نقد منفیای بر«سرگیجه» نوشته بود، در نشریه «سینما» از هیچكاك و فیلمهای او، بهویژه فیلم «سرگیجه»، سخن بسیار گفته شده است. بیشتر فیلمهای او با جزئیات دقیق توسط منتقدان و دستاندركاران سینمایی مورد ارزیابی تحلیلی قرار گرفته و برای بینندگان، مفاهیم گاه ظریف و پیچیده آنها بررسی و بازگو شده است. هر كس به نحوی از فیلمهای هیچكاك لذت میبرد و گزیدههایی دارد. بهطوری كه از قرائن برمیآید، هیچكاك در داستانهای فیلم های خود به بررسی روانشناسانه (فرویدی) اعمال قهرمانان میپردازد؛ در نتیجه، كمتر میتوان به بررسی اجتماعی یا جامعهشناسانه دراین آثار رجوع كرد. چند فیلمی كه دهه 1940 در هالیوود ساخت، جدا از فیلمهایی كه مایههای روانشناسی دارد، بیشتر برخوردار از جنبههای جاسوسی و جنگی است؛ در واقع، ایجاد جریانی پر از دلهره و دغدغه برای قهرمان فیلم، تا خود را از مهلكه برهاند و اعتبار و حیثیت از دست رفته را باز یابد. هیچكاك با آگاهی و مهارت كامل در زمینه اینكه درون كمپوزیسیون تصاویر چه میگذرد به بیان ضمنی حالات روحی و روانی قهرمانان به تجربه پرداخت. هیچكاك با توجه به فیلمهایی كه ساخته است، و برخلاف نظرهای معمول، فیلمسازی تجربهگر بود و هر فیلم او نشان از تجربهای نو دارد. در فیلم «طناب» با سبك جدیدی كه صحنههای طولانی، حركت دوربین و جابهجایی درست بازیگران بود به تجربهای كمنظیر در سینمای تجاری پرداخت. در این فیلم، داستانی را بازگو میكند كه بسیار مهم به شمار میرود مبنی بر اینكه چه كسی میتواند و باید زنده بماند و چه كسی نمیتواند از این حق برخوردار باشد. در فیلم «طلسم شده» به فروید روی میآورد و از سالوادور دالی كمك میگیرد. طی دهه 1950، فیلمهای او به اوج خود دست یافت و از آن میان میتوان از دو فیلم «پنجره رو به حیاط» (تجربهای دیگر) و «شمال از شمال غربی» نام برد كه با فیلموهمانگیز و معمایی «سرگیجه» دنبال شد.
https://www.manzoom.ir/review/5761942/
پرویز شفا : منتقدان ایرانی در برابر فیلم «سرگیجه» عنان از کف میدهند و همگی تبدیل به شاعرانی دلسوخته میشوند. بسیاری از آنها در این 51 سال که از زمان ساخت فیلم گذشته ...بررسی فیلم سرگیجه
منتقدان ایرانی در برابر فیلم «سرگیجه» عنان از کف میدهند و همگی تبدیل به شاعرانی دلسوخته میشوند. بسیاری از آنها در این 51 سال که از زمان ساخت فیلم گذشته، چنان از این فیلم نوشتهو با آن زندگی کردهاند که کمتر نمونهای میتوان برای رقابت با آن سراغ گرفت. «سرگیجه» برای آنها نمونه کاملی از داستانی عاشقانه بود که «حسرت» و «گمگشتگی» و البته از دست رفتن گرانبهاترین تجربه بشری، عشق، را در خود داشت. به همین دلیل هم مثلا «پرویز دوایی»، که ابتدا نقد منفیای بر«سرگیجه» نوشته بود، در نشریه «سینما» از هیچكاك و فیلمهای او، بهویژه فیلم «سرگیجه»، سخن بسیار گفته شده است. بیشتر فیلمهای او با جزئیات دقیق توسط منتقدان و دستاندركاران سینمایی مورد ارزیابی تحلیلی قرار گرفته و برای بینندگان، مفاهیم گاه ظریف و پیچیده آنها بررسی و بازگو شده است. هر كس به نحوی از فیلمهای هیچكاك لذت میبرد و گزیدههایی دارد. بهطوری كه از قرائن برمیآید، هیچكاك در داستانهای فیلم های خود به بررسی روانشناسانه (فرویدی) اعمال قهرمانان میپردازد؛ در نتیجه، كمتر میتوان به بررسی اجتماعی یا جامعهشناسانه دراین آثار رجوع كرد. چند فیلمی كه دهه 1940 در هالیوود ساخت، جدا از فیلمهایی كه مایههای روانشناسی دارد، بیشتر برخوردار از جنبههای جاسوسی و جنگی است؛ در واقع، ایجاد جریانی پر از دلهره و دغدغه برای قهرمان فیلم، تا خود را از مهلكه برهاند و اعتبار و حیثیت از دست رفته را باز یابد. هیچكاك با آگاهی و مهارت كامل در زمینه اینكه درون كمپوزیسیون تصاویر چه میگذرد به بیان ضمنی حالات روحی و روانی قهرمانان به تجربه پرداخت. هیچكاك با توجه به فیلمهایی كه ساخته است، و برخلاف نظرهای معمول، فیلمسازی تجربهگر بود و هر فیلم او نشان از تجربهای نو دارد. در فیلم «طناب» با سبك جدیدی كه صحنههای طولانی، حركت دوربین و جابهجایی درست بازیگران بود به تجربهای كمنظیر در سینمای تجاری پرداخت. در این فیلم، داستانی را بازگو میكند كه بسیار مهم به شمار میرود مبنی بر اینكه چه كسی میتواند و باید زنده بماند و چه كسی نمیتواند از این حق برخوردار باشد. در فیلم «طلسم شده» به فروید روی میآورد و از سالوادور دالی كمك میگیرد. طی دهه 1950، فیلمهای او به اوج خود دست یافت و از آن میان میتوان از دو فیلم «پنجره رو به حیاط» (تجربهای دیگر) و «شمال از شمال غربی» نام برد كه با فیلموهمانگیز و معمایی «سرگیجه» دنبال شد.
https://www.manzoom.ir/review/5761942/
Remembering Parviz Shafa
نشریهی دانشگاهی پدیدار؛ مجلهی دیجیتال سینما، تئاتر و ادبیات - شماره چهارم ، اسفند ۹۶
https://padidarmag.art.ac.ir/fa/news/1629/%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF-%DB%B9%DB%B6
About Parviz Shafa and Review of His Works
سایت آپارات: بخشی از گزارش دوران دانشکدۀ هنرهای دراماتیک،
در شمارۀ چهارم مجلۀ پدیدار (اسفند۹۶)؛
دانلود مجله در آرشیو سایت:
padidarmag.art.ac.ir
Subscribe to:
Posts (Atom)