ترجمه: پرویز شفا
ویراستار: ناصر زراعتی
برایِ پرندۀ در قفس
برایِ ماهی در تُنگ
برایِ رفیقِ زندانی ام
برایِ اندیشه هایش
برایِ گُلهایِ پَرپَرشده
برایِ سبزههای لگدمال شده
و برایِ بدنهایِ شکنجه شده
نامِ تو را فریاد میزنم:
«آزادی!»
برایِ دندانهایِ به هم فشرده
برایِ خشمِ سرکوب شده
برایِ بُغضِ درگلو خفه شده
برایِ صداهایی که دیگر نمیخوانند
برایِ بوسۀ پنهانی
برایِ شعرهایِ سانسورشده
برایِ جوانانِ تبعیدی
و برایِ نامهایِ ممنوع شده
نامِ تو را فریاد می زنم:
«آزادی!»
نامِ تو را با هر نامِ دیگری بر زبان میآورم
نامِ حقیقیِ تو را...
نامِ تو را بر زبان میآورم، هنگامِ تاریکی
تا هیچ کس نتواند ببیندم
نامت را مینویسم رویِ دیوارهایِ شهرم
نامت را مینویسم روی دیوارهایِ شهرم...
نامِ حقیقیِ تو را
نامِ تو و نامِ کسانی که از بر زبان راندنِ نامت می هَراسند...
برایِ اندیشۀ آزاردیده
برایِ ضربههایِ فرودآمده بر گوشت و استخوان
برای کسانی که مقاومت نمی کنند
برایِ کسانی که روی پنهان میکنند
زیراکه از تو وحشت دارند
برایِ چشمهایِ پیوسته مُراقبشان
تا چه گونه بر تو یورش آوَرَند
و برایِ جوانانی که به قتل میرسانند
نامِ تو را فریاد میزنم:
«آزادی!»
برایِ سرزمینهای تجاوزشده
برایِ شکست خوردگان
برایِ استثمارشدگان
برایِ کسانی که بر چوبه هایِ دار، به آتش کشیده شدند
برای آنان که به خطا، محکوم شدند
و برایِ قهرمانِ از پای درآمده
نامِ تو را فریاد میزنم:
«آزادی!»
***
این شعر در عنوانبندیِ پایانی فیلمِ «چه گوارا: جایی که هرگز او را تصور نمیکردید»، به زبانِ اسپانیایی خوانده میشود. این ترجمه از زیرنویس انگلیسی این فیلم به فارسی برگردانده شده است