War Is a Force that Gives Us Meaning by Chris Hedges, translated by Parviz Shafa.
سخنرانی کریس هجرز و سخنرانی سوزان سانتاگ با صدای ناصر زراعتی ترجمه پرویز شفا
Remembering Parviz Shafa & American director Franklin Schaffner
Remembering My Brother Parviz Shafa & American director Franklin Schaffner - Nima Times #42, August 2021.
With Massoud Mehrabi & Houshang Golmakani
Parviz Shafa with two of his students at the Dramatic Art School: Massoud Mehrabi and Houshang Golmakani in the Film Magazine office. Mehrabi just passed away in August 2020, the same month [2017] as Parviz Shafa.
مقاله درباره استاد پرویزشفا
- مقاله درباره استاد پرویزشفا است وی ازاساتید بزرگ سینما بود که در دانشکده هنر های دراماتیک
- سالها تدریس نمود و آثار بسیاری به رشته تحریردرآورد. متاسفانه پرویز شفا با ناباوری چندی قبل ازدنیا رفت
- گرچه وی با خدمات هنری وآثار خوبی که از خود برجا گذاشت،همیشه زنده است اما فقدان ایشان محسوس است
- مقاله ای توسط برادراستاد،سعید شفا نگاشته شده که درادامه می خوانید
About Parviz Shafa and Review of His Works
بخشی از گزارش دوران دانشکدهی هنرهای دراماتیک،
در شمارهی چهارم مجلهی پدیدار (اسفند۹۶)؛
پرویز شفا / 4 مقاله
1.
2.
3.
4.
آنچه در بزرگداشت «پرویز شفا» گفته شد - ۵ دی ۱۳۹۶
به گزارش ایسنا، مراسم بزرگداشت و یادمانی برای پرویز شفا ـ مترجم، نویسنده، مدرس سینما و رئیس سابق دانشکده هنرهای دراماتیک تهران ـ که به علت بیماری در شهریورماه امسال (۱۳۹۶) درگذشت، عصر دوشنبه ۴ دیماه در دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر برگزار شد.
در این مراسم استادان و هنرمندانی چون محمد دهقانیار، شیرین برزگمهر،
هوشنگ گلمکانی، شهابالدین عادل و جهانگیر کوثری خاطرات و نکاتی را راجع به
ویژگیهای شخصیتی، تواناییها و وضعیت علمی شفا بیان کردند.
در ابتدا اسماعیل شفیعی ـ رئیس دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر ـ گفت:
ما باید یاد بزرگانمان را پاس بداریم و اکنون با جمع شدن در این مکان گویی
یک کلاس درس خواهیم داشت و این فقط یک بزرگداشت ساده نیست.
در ادامه حمید دهقانپور که از دانشجویان پرویز شفا بوده، با بیان این
نکته که «من به جهت آنکه از پرویز شفا چیزهایی زیادی آموختهام، خود را
مدیون او میدانم» گفت: از او آثار ارزشمند بسیاری به جا مانده است. زمانی
که در دانشگاه تدریس میکرد، تمام مدت حضورش در دانشکده در خدمت دانشجویان
بود و به آنها کمک میکرد و راهنمایشان بود.
سپس شیرین بزرگمهر به واسطه دوستی و آشنایی با همسر پرویز شفا
از زندگی شخصی او تعریف کرد و گفت: پرویز انسانی جدی بود و کم پیش میآمد
که لطیفهگو باشد. او مدتی فضای دانشکده را مدیریت و سپس مدت کوتاهی بعد از
انقلاب ایران را ترک کرد. با وجود بیماری شور فعالیت و آموزش همچنان در او
وجود داشت و ما لیاقت نگه داشتن او را از دست دادیم.
سپس هوشنگ گلمکانی درباره پرویز شفا گفت: متأسفم که مراسم
بزرگداشت ایشان اینقدر محقر برگزار میشود. اصلا در حد ایشان نیست. کاش این
برنامه را به یک نشست دوستانه تبدیل میکردیم تا یک برنامه رسمی. او یک
استاد ناشناخته بود. زیاد گفته میشود که ما از دانشگاه چیزی یاد
نگرفتهایم ولی همه ما با آقای شفا خاطراتی داریم. بسیار رسمی و جدی بود و
شخصیتی کاریزماتیک داشت و نوع خاصی از سینما را با ترجمههایش به ما
شناساند و چیزهایی را که به نظرش درست میآمد ترجمه کرد. در عین حال یک
نگاه تسخَرزن داشت و دو، سه بار هم خودم دچارش شدم ولی با این وجود دلپذیر
بود. ممکن است یک درس یا جمله خاص را نتوانیم بگوییم که از او یاد گرفتیم
اما او به ما در کلاسهایش تحلیل فیلم و دیدگاه یاد داد.
Review of Alfred Hitchcock's Vertigo
سایت منظوم: تحلیل و بررسی فیلم سرگیجه
پرویز شفا : منتقدان ایرانی در برابر فیلم «سرگیجه» عنان از کف میدهند و همگی تبدیل به شاعرانی دلسوخته میشوند. بسیاری از آنها در این 51 سال که از زمان ساخت فیلم گذشته ...بررسی فیلم سرگیجه
منتقدان ایرانی در برابر فیلم «سرگیجه» عنان از کف میدهند و همگی تبدیل به شاعرانی دلسوخته میشوند. بسیاری از آنها در این 51 سال که از زمان ساخت فیلم گذشته، چنان از این فیلم نوشتهو با آن زندگی کردهاند که کمتر نمونهای میتوان برای رقابت با آن سراغ گرفت. «سرگیجه» برای آنها نمونه کاملی از داستانی عاشقانه بود که «حسرت» و «گمگشتگی» و البته از دست رفتن گرانبهاترین تجربه بشری، عشق، را در خود داشت. به همین دلیل هم مثلا «پرویز دوایی»، که ابتدا نقد منفیای بر«سرگیجه» نوشته بود، در نشریه «سینما» از هیچكاك و فیلمهای او، بهویژه فیلم «سرگیجه»، سخن بسیار گفته شده است. بیشتر فیلمهای او با جزئیات دقیق توسط منتقدان و دستاندركاران سینمایی مورد ارزیابی تحلیلی قرار گرفته و برای بینندگان، مفاهیم گاه ظریف و پیچیده آنها بررسی و بازگو شده است. هر كس به نحوی از فیلمهای هیچكاك لذت میبرد و گزیدههایی دارد. بهطوری كه از قرائن برمیآید، هیچكاك در داستانهای فیلم های خود به بررسی روانشناسانه (فرویدی) اعمال قهرمانان میپردازد؛ در نتیجه، كمتر میتوان به بررسی اجتماعی یا جامعهشناسانه دراین آثار رجوع كرد. چند فیلمی كه دهه 1940 در هالیوود ساخت، جدا از فیلمهایی كه مایههای روانشناسی دارد، بیشتر برخوردار از جنبههای جاسوسی و جنگی است؛ در واقع، ایجاد جریانی پر از دلهره و دغدغه برای قهرمان فیلم، تا خود را از مهلكه برهاند و اعتبار و حیثیت از دست رفته را باز یابد. هیچكاك با آگاهی و مهارت كامل در زمینه اینكه درون كمپوزیسیون تصاویر چه میگذرد به بیان ضمنی حالات روحی و روانی قهرمانان به تجربه پرداخت. هیچكاك با توجه به فیلمهایی كه ساخته است، و برخلاف نظرهای معمول، فیلمسازی تجربهگر بود و هر فیلم او نشان از تجربهای نو دارد. در فیلم «طناب» با سبك جدیدی كه صحنههای طولانی، حركت دوربین و جابهجایی درست بازیگران بود به تجربهای كمنظیر در سینمای تجاری پرداخت. در این فیلم، داستانی را بازگو میكند كه بسیار مهم به شمار میرود مبنی بر اینكه چه كسی میتواند و باید زنده بماند و چه كسی نمیتواند از این حق برخوردار باشد. در فیلم «طلسم شده» به فروید روی میآورد و از سالوادور دالی كمك میگیرد. طی دهه 1950، فیلمهای او به اوج خود دست یافت و از آن میان میتوان از دو فیلم «پنجره رو به حیاط» (تجربهای دیگر) و «شمال از شمال غربی» نام برد كه با فیلموهمانگیز و معمایی «سرگیجه» دنبال شد.
https://www.manzoom.ir/review/5761942/
پرویز شفا : منتقدان ایرانی در برابر فیلم «سرگیجه» عنان از کف میدهند و همگی تبدیل به شاعرانی دلسوخته میشوند. بسیاری از آنها در این 51 سال که از زمان ساخت فیلم گذشته ...بررسی فیلم سرگیجه
منتقدان ایرانی در برابر فیلم «سرگیجه» عنان از کف میدهند و همگی تبدیل به شاعرانی دلسوخته میشوند. بسیاری از آنها در این 51 سال که از زمان ساخت فیلم گذشته، چنان از این فیلم نوشتهو با آن زندگی کردهاند که کمتر نمونهای میتوان برای رقابت با آن سراغ گرفت. «سرگیجه» برای آنها نمونه کاملی از داستانی عاشقانه بود که «حسرت» و «گمگشتگی» و البته از دست رفتن گرانبهاترین تجربه بشری، عشق، را در خود داشت. به همین دلیل هم مثلا «پرویز دوایی»، که ابتدا نقد منفیای بر«سرگیجه» نوشته بود، در نشریه «سینما» از هیچكاك و فیلمهای او، بهویژه فیلم «سرگیجه»، سخن بسیار گفته شده است. بیشتر فیلمهای او با جزئیات دقیق توسط منتقدان و دستاندركاران سینمایی مورد ارزیابی تحلیلی قرار گرفته و برای بینندگان، مفاهیم گاه ظریف و پیچیده آنها بررسی و بازگو شده است. هر كس به نحوی از فیلمهای هیچكاك لذت میبرد و گزیدههایی دارد. بهطوری كه از قرائن برمیآید، هیچكاك در داستانهای فیلم های خود به بررسی روانشناسانه (فرویدی) اعمال قهرمانان میپردازد؛ در نتیجه، كمتر میتوان به بررسی اجتماعی یا جامعهشناسانه دراین آثار رجوع كرد. چند فیلمی كه دهه 1940 در هالیوود ساخت، جدا از فیلمهایی كه مایههای روانشناسی دارد، بیشتر برخوردار از جنبههای جاسوسی و جنگی است؛ در واقع، ایجاد جریانی پر از دلهره و دغدغه برای قهرمان فیلم، تا خود را از مهلكه برهاند و اعتبار و حیثیت از دست رفته را باز یابد. هیچكاك با آگاهی و مهارت كامل در زمینه اینكه درون كمپوزیسیون تصاویر چه میگذرد به بیان ضمنی حالات روحی و روانی قهرمانان به تجربه پرداخت. هیچكاك با توجه به فیلمهایی كه ساخته است، و برخلاف نظرهای معمول، فیلمسازی تجربهگر بود و هر فیلم او نشان از تجربهای نو دارد. در فیلم «طناب» با سبك جدیدی كه صحنههای طولانی، حركت دوربین و جابهجایی درست بازیگران بود به تجربهای كمنظیر در سینمای تجاری پرداخت. در این فیلم، داستانی را بازگو میكند كه بسیار مهم به شمار میرود مبنی بر اینكه چه كسی میتواند و باید زنده بماند و چه كسی نمیتواند از این حق برخوردار باشد. در فیلم «طلسم شده» به فروید روی میآورد و از سالوادور دالی كمك میگیرد. طی دهه 1950، فیلمهای او به اوج خود دست یافت و از آن میان میتوان از دو فیلم «پنجره رو به حیاط» (تجربهای دیگر) و «شمال از شمال غربی» نام برد كه با فیلموهمانگیز و معمایی «سرگیجه» دنبال شد.
https://www.manzoom.ir/review/5761942/
Remembering Parviz Shafa
نشریهی دانشگاهی پدیدار؛ مجلهی دیجیتال سینما، تئاتر و ادبیات - شماره چهارم ، اسفند ۹۶
https://padidarmag.art.ac.ir/fa/news/1629/%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF-%DB%B9%DB%B6
About Parviz Shafa and Review of His Works
سایت آپارات: بخشی از گزارش دوران دانشکدۀ هنرهای دراماتیک،
در شمارۀ چهارم مجلۀ پدیدار (اسفند۹۶)؛
دانلود مجله در آرشیو سایت:
padidarmag.art.ac.ir
Cinema of Africa
«آگاهی نامه»
آگوست سال 2012 بود که زنده یاد استاد پرویز شفا حقوق بازنشر الکترونیکی تمام آثارش را به باشگاه هدیه کرد. اغلب کتابها در دسترس بود و به مرور بازنشر شد. جز دو عنوان که یکی را دوست عزیزی سال گذشته در اختیار باشگاه قرار داد و اینک تنها کتاب بازمانده از مجموعه آثار پرویز شفا که به لطف دوستی دیگر تهیه شده است.
دیگر آثار پرویز شفا در باشگاه ادبیات:
https://www.facebook.com/media/set
آگوست سال 2012 بود که زنده یاد استاد پرویز شفا حقوق بازنشر الکترونیکی تمام آثارش را به باشگاه هدیه کرد. اغلب کتابها در دسترس بود و به مرور بازنشر شد. جز دو عنوان که یکی را دوست عزیزی سال گذشته در اختیار باشگاه قرار داد و اینک تنها کتاب بازمانده از مجموعه آثار پرویز شفا که به لطف دوستی دیگر تهیه شده است.
دیگر آثار پرویز شفا در باشگاه ادبیات:
https://www.facebook.com/media/set
Manoto TV, A Rememberance
Manoto TV, A Rememberance. March 20, 2018 - Esfand 1396. https://www.manototv.com/videos/uenfjm/vid11705
بزرگداشت پرویز شفا
استاد
و دوستم پرویز شفا، انسانی بسیار شریف و آزادیخواه بود. آنچه خود
مینوشت یا ترجمه میکرد به انگیزهی ترویج سینمای مردمی و مبارز و
عدالتخواهانه بود. این نگاه به جهان سینما در عنوان تعدادی از کتابهایش
نیز آشکار است: «استعمار و ضد استعمار در سینما»، «سینما سلاح تئوریک»،
«سینمای چریکی»، «سینمای آفریقا» و... از همان آغاز انتشار مجلهی «فیلم»
به صورت ماهنامه در مرداد 1362 تا یک سال پیش از درگذشتاش مطالبی که
برایمان مینوشت و ترجمه میکرد از همین دست بود. به شدت ضد آمریکا و
سیاستمدارانش بود، تا حدی که گاهی به شوخی/ جدی برایش مینوشتم: «استاد،
رادیکالترین جناح جمهوری اسلامی هم موضع تند شما را نسبت به آمریکا
ندارند، کمی کوتاه بیایید، لطفاً!» این یکی از آخرین نامههای اوست؛
نمونهای تام و تمام از جهانبین و زندگی روزمرهاش:
آقای مهرابی عزیز
به دنبال ایمیل پیشین که در مورد فیلمها اظهار لحیه کرده بودم، ضروری است که، فقط برای سرگرمی شما و خودم، بگویم که دیگر از هر چه فیلمهای آمریکایی و اروپایی و ایرانی و غیره و ذلک است خسته و کسل شدهام که بیشتر اوقات خود را صرف تماشای فیلم مستند میکنم که تا به حال ندیده گرفته بودم. البته تعداد معدودی فیلم داستانی هم پیدا میشود که انسان را به تفکر میاندازد در غیر این صورت صنعت سینمای همه جا به ویژه آمریکا فقط چون کارخانه سوسیس سازی کار میکند که سوسیس بیشتر به حلق مردم بچپاند و بس. آزادی فکر، تصوری است باطل که هنوز هم بعضیها در خیال خود زنده نگه میدارند. من که در این جا شاهد هستم که تمام عوامل ارتباطی، اعم از روزنامه، تلویزیون، سینما، فقط برای این کار میکنند که جریان کتاب «۱۹۸۴» را واقعیت بخشند. در همه جا همین وضع بر قرار است. گهگاه، افرادی مثل الیور استون پیدا میشوند که فرصت مییابند دو کلمه حرف حساب بزنند و به زودی کارهای آنان در طومار زمان پیچیده و از یاد میرود. اگر به یاد داشته باشید، زمانی که کتاب «الیور استون» را در ایران به چاپ رساندم، در مقالهای گفتم که قرار است مجموعه یک ساعتی (ده قسمت) در مورد «تاریخ نا گفته آمریکا» در تلویزیون پخش کند که سرانجام پس از حدود ده سال این عمل جامعه پوشید و ما آن را دیدیم و هنوز هم دو یا سه پخش دیگر باقی مانده است. در این برنامه، او از پشت پرده سخن میگوید که واقعیت چه بوده و چه گونه عمل شده و به مردم چه گونه عرضه شده است. همه چیز "کشک" و "دروغ"، "کلک" است.
مردم چون اجبار دارند که یک دوران زندگانی را به هر ترتیبی شده سپری کنند و به هر خواری و زاری تن میدهند که چند وقتی خود را گول بزنند و به این خواری و زاری تداوم بخشند. همین فیلم «سی دقیقه پس از نیمه شب» که تقریبا به دستور کاخ سفید و "سیا" ساخته شده است، از شکنجه به عنوان یکی از عوامل مهم برای اقرار گیری یاد میکند. سر و صداها از همه طرف بلند شده است که چنین نیست و با رفتار خوب میتوان بهترین اعترافات را گرفت. این فقط خر کردن مردم خوش باور آمریکا است و بس. آمریکا شکنجه میکند ولی در جهان ادعای آزادی انسان میکند که یک شوخی وقیح بیشتر نیست. اصولاً، هر کشوری که چنین ادعایی بکند برای پرده پوشی از وقاحتهای درونی خود است. همه اینها بستگی به قدرت تبلیغاتی آن کشور دارد که تا چه اندازه در جهان برد دارد و جهانگیر میشود.
با احترام، پرویز شفا
*
بزرگداشت این استاد ارجمند ساعت 4 بعدازظهر فردا (دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶) در سالن فلاحتپور دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر (خیابان مفتح جنوبی، خیابان ورزنده) برگزار میشود.
آقای مهرابی عزیز
به دنبال ایمیل پیشین که در مورد فیلمها اظهار لحیه کرده بودم، ضروری است که، فقط برای سرگرمی شما و خودم، بگویم که دیگر از هر چه فیلمهای آمریکایی و اروپایی و ایرانی و غیره و ذلک است خسته و کسل شدهام که بیشتر اوقات خود را صرف تماشای فیلم مستند میکنم که تا به حال ندیده گرفته بودم. البته تعداد معدودی فیلم داستانی هم پیدا میشود که انسان را به تفکر میاندازد در غیر این صورت صنعت سینمای همه جا به ویژه آمریکا فقط چون کارخانه سوسیس سازی کار میکند که سوسیس بیشتر به حلق مردم بچپاند و بس. آزادی فکر، تصوری است باطل که هنوز هم بعضیها در خیال خود زنده نگه میدارند. من که در این جا شاهد هستم که تمام عوامل ارتباطی، اعم از روزنامه، تلویزیون، سینما، فقط برای این کار میکنند که جریان کتاب «۱۹۸۴» را واقعیت بخشند. در همه جا همین وضع بر قرار است. گهگاه، افرادی مثل الیور استون پیدا میشوند که فرصت مییابند دو کلمه حرف حساب بزنند و به زودی کارهای آنان در طومار زمان پیچیده و از یاد میرود. اگر به یاد داشته باشید، زمانی که کتاب «الیور استون» را در ایران به چاپ رساندم، در مقالهای گفتم که قرار است مجموعه یک ساعتی (ده قسمت) در مورد «تاریخ نا گفته آمریکا» در تلویزیون پخش کند که سرانجام پس از حدود ده سال این عمل جامعه پوشید و ما آن را دیدیم و هنوز هم دو یا سه پخش دیگر باقی مانده است. در این برنامه، او از پشت پرده سخن میگوید که واقعیت چه بوده و چه گونه عمل شده و به مردم چه گونه عرضه شده است. همه چیز "کشک" و "دروغ"، "کلک" است.
مردم چون اجبار دارند که یک دوران زندگانی را به هر ترتیبی شده سپری کنند و به هر خواری و زاری تن میدهند که چند وقتی خود را گول بزنند و به این خواری و زاری تداوم بخشند. همین فیلم «سی دقیقه پس از نیمه شب» که تقریبا به دستور کاخ سفید و "سیا" ساخته شده است، از شکنجه به عنوان یکی از عوامل مهم برای اقرار گیری یاد میکند. سر و صداها از همه طرف بلند شده است که چنین نیست و با رفتار خوب میتوان بهترین اعترافات را گرفت. این فقط خر کردن مردم خوش باور آمریکا است و بس. آمریکا شکنجه میکند ولی در جهان ادعای آزادی انسان میکند که یک شوخی وقیح بیشتر نیست. اصولاً، هر کشوری که چنین ادعایی بکند برای پرده پوشی از وقاحتهای درونی خود است. همه اینها بستگی به قدرت تبلیغاتی آن کشور دارد که تا چه اندازه در جهان برد دارد و جهانگیر میشود.
با احترام، پرویز شفا
*
بزرگداشت این استاد ارجمند ساعت 4 بعدازظهر فردا (دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶) در سالن فلاحتپور دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر (خیابان مفتح جنوبی، خیابان ورزنده) برگزار میشود.
Subscribe to:
Posts (Atom)